یکشنبه 27 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش کامل مناظره حاميان موسوی و کروبی در نشست دفتر تحکيم وحدت ؛ عبدی - تاج زاده، تاجيک -کرباسچی، اميرکبير

خبرنامه اميرکبير: نشست دفتر تحکيم وحدت در حالی در روزهای ۲۴ و ۲۵ ارديبهشت در تهران برگزار گرديد که دبير سياسی اين تشکل و ۵ عضو آن همچنان درزندان به سر می برند. روز اول اين نشست با حضور فعالين سياسی و مدنی مختلف من جمله عبدالله نوری، عزت الله سحابی، عماد الدين باقی، ابراهيم يزدی، حبيب الله پيمان، رضا عليجانی، تقی رحمانی، هدی صابر، بابک احمدی، عيسی سحر خيز، محمد عطريانفر، هاشم صباغيان، حسين رفيعی، محمد بسته نگار، هرميداس باوند، عيسی خان حاتمی، احمد زياد آبادی، يوسف مولايی، محمد ناظری و فعالان حوزه زنان چون شهلا لاهيجی، مينو مرتاضی، نوشين احمدی خراسانی، شادی صدر و نسرين ستوده، رضوی و سخنرانی برخی از آنها و پيام دکتر سروش آغاز شد.

در روز دوم نمانيدگان انجمن های عضو اين اتحاديه که در هفته گذشته با صدور بيانيه ای که به امضا ۵۴ انجمن اسلامی رسيده بود بر لزوم کنار گذاشتن احمدی نژاد تاکيد کرده بودند، با دعوت از حاميان ميرحسين موسوی و کروبی از آنها خواستند که به بيان نظرات خود بپردازند. به گزارش خبرنامه اميرکبير بر اين اساس عباس عبدی و غلامحسين کرباسچی از حاميان کروبی و مصطفی تاج زاده و محمدرضا تاجيک از حاميان مير حسين موسوی در اين نشست حاظر شدند. البته مهدی کروبی و همچنين دکتر حاضری و دکتر نجفقلی حبيبی به نمايندگی از ستاد مير حسين موسوی از ديگر حاضرين اين جلسه بودند. در نهايت در دو جلسه جداگانه نخست عبدی و تاجزاده به مناظره پرداختند و سپس تاجيک و کرباسچی در پنل دوم شرکت نمودند. شرح کامل اين مناظرها در ادامه می آيد.

مناظره اول : عباس عبدی و مصطفی تاجزاده

عباس عبدی: رقابت بين کروبی و موسوی مثبت است

اولين اصلی که در مورد آن صحبت می کنم اين است که وظيفه جنبش دانشجويی چيست؟ دو گزاره کلی وجود دارد: ۱) دفاع از حقوق بشر و دموکراسی و بعد هم دفاع از دانشگاه و حقوق صنفی.

منظورم از دفاع از حقوق بشر اين است که اگر در جامعه ای بوديم که به صورت نسبی حقوق بشر رعايت شود و يا دمکراسی حاکم شود جنبش دانشجويی فعال نمی شود و همه در احزاب و گروه ها فعاليت می کنند. و منظورم از جنبش دانشجويی صفت حقوقی قضيه است نه صفت حقيقی وگرنه هر دانشجويی می تواند گرايش خاص خود را داشته باشد. بنابراين اگر دموکراسی و حقوق بشر محقق شود چيزی به نام جنبش دانشجويی نخواهيم داشت. اما در انتخابات چه کار بايد بکنيم که اول بايد بين انتخابات و رأی گيری تفکيک قائل شويم. انتخابات فضا و شرايطی را وجود می آورد که فضای بحث و گفتگو را فراهم می آورد و تبعات و آثاری دارد. فضايی باز می شود برای کنش جمعی سياسی و طرح مطالبات و ايده ها. چون در نظام های بسته امکان فعاليت سياسی به صورت عادی وجود ندارد در زمان انتخابات متمرکز می شود. انتخابات بهترين فرصت است که جنبش دانشجويی برای تحقق دو هدفش فعال شود اما اينکه در رأی گيری شرکت کنيم يانه بستگی دارد به اهدافی که داريم. اگر انتخاباتی باشد که نهاد دمکراسی را خطری تهديد نکرده باشد جنبش دانشجويی نبايد به صفت جنبشی شرکت کند. اما حالتی است که دموکراسی و حقوق بشر تحت خطر هستند اما مجموعه ای که رقابت می کنند رقابتشان ربطی به اين موضوع ندارد و تأثيری ندارد و در آن صورت هم دليلی ندارد که به صورت حقوقی جنبش دانشجويی حمايت کند. اما حالتی که جنبش دانشجويی بايد در آن دخالت کند دو شرط است که يکی اين است که بنيان های دموکراسی در خطر باشد که بايد آنها را بازسازی کرد و دوم اينکه انتخابات و خود رأی گيری نتيجه اش به صورت روشن در اين هدف تأثير داشته باشد. در آن صورت به صفت همان وظيفه نه سهم خواهی در رأی گيری شرکت کند. در انتخابات موجود به دليل وجود آقای احمدی نژاد بنيان دموکراسی به خطر افتاده بايد از نفی احمدی نژاد وارد شد. مثل همين بيانيه ای که اخيرا صادر کرده ايد. گام اول سلبی است که در رأی گيری به اين شکل است اما در انتخابات بايد روی امور ايجابی دست گذاشت، روی طرح مطالبات و پاسخگو کردن افراد.

در مورد اصل رأی آوری و اين که چگونه می توانيم به عنوان دانشجو بين انتخابات و رأی گيری تلفيق ايجاد کنيم. اگر چنانچه يک طرف آقای احمدی نژاد بود و طرف ديگر شخص ديگری بايد بدون توجه به طرف ديگر فعاليت انتخاباتی کرد و دفاع کرد از رأی گيری به طرف مقابل و منطق هم سلب فرد حاکم است. اما وقتی کانديداها چند نفر می شوند قضيه فرق می کند. نتيجه اين انتخابات هم از چند فرض خارج نيست اول اينکه آقای احمدی نژاد فارغ از خواست من و شما قادر هست که بيش از پنجاه درصد آراء را بياورد و بالا برود. که در اين صورت در رأی گيری باختيم. اما بايد کاری کرد که در انتخابات بازنده نشويد و آن هم مشروط به اين است که در بين کانديداها طرح مطالبات را جدی بگيريد. اينکه کدام يک رفتارشان متناسب تر با بنيان دموکراتيک و حقوق بشر است. حالت ديگر هم اين است که يکی از اين دو نفر پنجاه درصد آراء را می آورد و آقای احمدی نژآد حذف می شود. در اينجا هم مثلا آقای موسوی رأی می آورد که در اين صورت هم شما نقشی در رأی گيری نداريد و بايد انتخابات را پيش ببريد. اينجا بايد ببينيد کدام يک با اين ايده های شما نزديک تر هستند. اما می بينيم که امکان دارد هيچ کدام دور اول بالا نروند و به دور دوم کشيده می شود که در اينجا هم دو حالت است؛ يکی اينکه احمدی نژاد هست و می رود دور دوم و حالت ديگر هم اينکه احمدی نژآد نيست. اگر چنانچه حالت اول شود باز هم مشخص می شود که شما نقشی در رأی گيری در دور اول نداريد چون می رويد از کسی حمايت می کنيد که غير احمدی نژآد است اما در دور اول بايد مبنا روی همان انتخابات و کنش سياسی باشد. يا اينکه در دور دوم هر دو يعنی موسوی و کروبی می روند دور دوم که باز هم رأی گيری موضوع نيست و رقابت هم بين اين دو نفر است و در دور اول و دوم بايد انتخاباتی رفتار کرد و از کسی که دوست داريد حمايت کنيد. بنابراين دو مرحله شدن انتخابات يعنی اينکه نقش شما را در منطق رأی آوری بلاموضوع می کند. اگر آراء نسبی بود يعنی هر کی بيشتر رأی می آورد انتخاب می شد اينجا دقيقا بايد به منطق رأی آوری توجه کرد اما چون انتخابات دو مرحله ای است در دور اول مطلقا نيازی نيست به منطق رأی آوری نگاه کرد. از اين زاويه مطلقا به کسی نمی گويم در دور اول که چون رأی فلانی بيشتر است بياييد به او رأی دهيد. ضمن اينکه اين منطق در دور اول اشکال دارد. در دور اول پايه رفتاری تان بايد انتخاباتی باشد نه رأی گيری. از هر چيزی که به دموکراسی و حقوق بشر کمک می کند بايد دفاع کرد نه فقط از نفی احمدی نژاد. اما عبور کردن از منطق رأی آوری به نفع منطق رأی آوری در دور اول است. چگونه ممکن است که احمدی نژاد در دور اول رأی نياورد و راه آن اين است که سبد رأی را بالا ببريم و مشارکت را افزايش دهيم. سياست سيستم اين است که مشارکت را پايين بياورد. وقتی سياست اين است اين کار با سياست رأی آوری که ما بخواهيم وارد انتخابات شويم نمی خواند. چون مردم براساس سلب رأی نمی دهند و نمی گويند اين بد است بلکه براساس ايجاب هم رأی می دهند. رقابت بين موسوی و کروبی کليدی ترين مسئله دور اول است، رقابت مثبت است. تصور من اين است که آقای موسوی طی دو ماه پيش آرايش عمق پيدا نکرده است و خوب است که يک رقيب از اين جناح دارد چون نشان می دهند که رأی مجانی به کسی داده نمی شود و گرنه ما همه می رفتيم طرفداری موسوی می شديم. آقای موسوی بايد مطالبات را جواب دهد. و می شود شرايط تأسف بار دوستان در مشارکت که می خواهی به شخصی رأی دهی اما در ستاد ايشان حتی راهتان نمی دهند. اين اشکال آقای موسوی نيست اشکال دوستان ماست که اين رفتار را نهادينه می کند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير عباس عبدی در ادامه سخنان خود گفت: انتخابات دهه ۶۰ به همين شکل بود که شخصی می آمد و می گفت به ما رأی دهيد. اما اينکه از مردم رأی بخواهيم به اين معناست که ما ديگر از جای ديگری مشروعيت نمی گيريم. اينکه می گويم از بنيان انتخابات و دموکراسی دفاع کنيد دفاع از اين ارزش ها است. در اين انتخابات بايد اين ايده ترويج شود که کانديداها طالب رسيدن به قدرت باشند اما رفتار شان بايد مبتنی بر قواعد حقوقی، اخلاق و انسانی برای رسيدن به قدرت باشد. اينکه بگوييم اصرار می کنند و ما نمی خواهيم بياييم درست نيست. طرح من اين بود که احزاب نيايند از يکی از اين دو کانديداها حمايت کنند و بگذاريم که هر دو رقابت مثبت کنند و حتی در ستاد ها فعال شويم اما هر شخصی مطالبات را بهتر جواب داد و شيوه های بهتری داشت از آن دفاع کنيم و بازی را بين اين اين دور دربياوريم. اين بحث که فلانی رأی ندارد و استدلال کردن اينکه نبايد حمايت کرد اشتباه است. از اول انتخابات با اين استدلال که فلانی رأی دارد پيش آمدند و در نهايت آن شخص کنار رفت و فقط وقت را هدر دادند. انتخابات در ايران از ۱۵ فروردين شروع شد. اينکه می گوييد از شيخ خوشتان نمی آيد که درست نيست و پتانسيل هايی وجود دارد که بايد آن را راه بيندازيم.

اين مشارکت ما است که قضيه انتخابات را پيش می برد نه حمايت. دفاع از زندانيان و دانشجويان تبديل می شود به طرح حقوق شهروندی. ما با مشارکت خودمان است که فضا را می سازيم. برای همين است که دوستان در ستاد آقای موسوی گير دارند يا بايد حمايت کنند که نمی شود يا بايد مشارکت کنند که باز هم نمی شود. برای همين است که دوستان با خودشان هم مسئله پيدا کردند.

الآن مطلقا به رأی نگاه نمی کنم و تخصص من در نظر سنجی است ولی تا به حال در مورد نظر سنجی ها اظهار نظر نکرده ام. روی نظر سنجی ها حساس نيستم چون ۱۰ خرداد نشان می دهم چه نظری می سازيم. آدم منفعل همه اش دنبال نظر سنجی است و ما بايد اطمينان داشته باشيم که می توانيم بسازيم. دور اول بنای ما بايد روی انتخابات باشد و دور دوم رأی آوری است و هر کسی رفت ما هم به او ملحق می شويم.

مصطفی تاج زاده: نظارت استصوابی از کانديداها گذشته و به شهروندان رسيده است



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از يک جهتی بسيار خوشحال هستم که تحکيم وحدت در انتخابات می خواهد فعال باشد. اين را گام مثبتی می دانم. از سال ۸۰ تا الآن اين ديالوگ را با دفتر تحکيم وحدت داشتيم که استراتژی دوری از قدرت خوب است اما منافاتی با فعاليت در انتخابات ندارد. توصيه ام اين است که انتخابات را نبايد ناديده گرفت چون اثر گذار است. فکر می کنم اصلاحات جامعه محور هم منافاتی با انتخابات ندارد.

در ادبيات سياسی هم اصلاح طلبان حکومتی و غيرحکومتی می آمد که من توضيح می دادم که در ايران که دولت همه کاره است و نهادهای مدنی ضعيف است اساسا اصلاحات سياسی بدون حضور در قدرت و يا تلاش برای پاسخگو کردن قدرت امکان ندارد و اين تقسيم بندی ها شما را به سمتی نکشاند که چون احيانا نمی خواهيد از جناح، فرد يا گروهی حمايت نکنيد فرصت بسيار بزرگ برای اصلاح جامعه را از دست دهيد.

راهبرد شرکت در انتخابات می تواند تکميل کننده راهبردهای ديگر شما باشد. امروز شايد همه به يک مسئله اساسی تر رسيديم و آن اين است که نظارت استصوابی از کانديداها گذشته و به شهروندان رسيده است. امروز تيغ حذف دارد کندتر می شود. و به دلايل داخلی و بين المللی اين تيغ خيلی بيشتر از اين کارايی ندارد و دو انتخابات ديگر به سمتی می رويم که اين مشکل حل شود. اتفاق مهمی که با ورود شما دارد می افتد اين است که نظارت استصوابی به شهروندان رسيده است و هدف حذف شهروندان توسط اقتدارگراها است و می خواهند ميزان کمتری از مردم در انتخابات شرکت کنند. تا الآن هيچ مناظره سازنده ای بين کانديداها برای روشن شدن مواضع از صدا و سيما پخش نشده است و برنامه هايی هم از شبکه ها پخش می کنند که ضد تبليغ است.

همچنان در روش تبليغ از توزيع پول استفاده می کنند در تبليغات هم در رسانه ها از روش های غيرانسانی بهره می گيرند. برای اينکه مردم را از صحنه حذف کنند. ورود شما به انتخابات موثر است که دانشگاه را بسيج کنيد و بيانيه بدهيد و می تواند با استراتژی کاهش مشارکت مقابله کنيد. سقف آراء آقای احمدی نژآد محدود است و هر چه قدر مشارکت کمتر شود احتمال پيروزی بيشتر است و هر چه بيشتر شود احتمال رفتن کانديدای اصلاح طلب به مرحله دوم بيشتر می شود.

به گزارش خبرنامه اميرکبير مصطفی تاج زاده در ادامه سخنان خود گفت: انتخابات سه مرحله دارد: يک مقطع زمانی وقتی است که نامزد ها به صحنه می آيند وسخنرانی می کنند تا روز برگزاری اين انتخابات که بايد حداکثر استفاده از آن بشود و مستقل از اين است که در انتخابات چه می گذرد. در اين دو ماه بسيار در مورد دانشجوی ستاره دار بحث شده است و هيچ کس هم از ستاره دارها دفاع نمی کنند حتی اگر اصولگرا باشند. از مطالبات دانشجويی شروع و پر رنگ می شود که حتی اگر کانديداهای اصلاح طلب رأی بياورد می گويد با اين شعارها رأی آورده ام و حتی اگر رأی نياورد تبديل به مطالبات مردمی شده است و ارتباط خوبی با مردم برقرار کند. سم اين فرصت اين است که به همديگر بپردازيم و يا تخريب کنيم. هر کانديدايی نقطه ضعفی دارند اما به هم نپردازيم و هر چه قدر می توانيم بايد برای صيانت آراء بکوشيم. بسيج جدی برای روز انتخابات می تواند سلامت آن را حفظ کنيد.

نکته سوم هم برای بعد از انتخابات است و بايد به گونه ای عمل کنيم که بعد از انتخابات بتوانيم در چشم هم نگاه کنيم. چون سرنوشت مشترک در سرکوب داريم بايد از هم دفاع کنيم در برابر موج سرکوب. برای اينکه بتوانيم مقاومت کنيم.

اگر بتوانيد مشارکت را افزايش دهيد و گام اساسی را برای پيروزی اصلاح طلبان برداريد به نفس کشيدن جامعه کمک کرده ايد. سعی کنيد بدون تخريب ديگری تبليغ کنيم چون در دور دوم و بعد از انتخابات بايد با هم کار کنيم و در دور دوم يک کانديدا بايد رأی بياورد و به گونه ای نباشد که اگر از آن کانديدا حمايت کرديد همه تعجب کنند. چه ببريم و چه ببازيم بايد فکر کنيم يک کار اخلاقی کار کنيم.

اينکه در ۲۲ خرداد چند درصد مردم شرکت کنند ما در آن موثريم ولی دست ما نيست، اينکه به چه کسانی رأی بدهند ما در آن موثريم ولی عنصر تعيين کننده نيستيم و عوامل ديگری در آن دخيل هستند. اينکه قبل از انتخابات چکونه رفتار کنيم که بعد از آن احساس کنيم کار خودمان را کرده ايم، وحدت بيشتری ايجاد کرديم مسئله مهمی است. من فکر می کنم اگر آقای احمدی نژاد در دور بعد رأی بياورد خيلی از کارهايی را می کند که در دور اول انجام نداده است چون ديگر نگران دور بعد انتخابات نيست. من تصورم اين است که يک احمدی نژآد ضعيف برای اين از کانون قدرت حمايت می شود که در مرحله دوم می تواند به طور جدی ابزار تحقق خواسته هايی باشد که حتی در اين ۴ سال نتوانستند اجرايش کنند چه برسد به ۲۶ سال گذشته.

به گزارش خبرنامه اميرکبير در ادامه مراسم مجری برنامه سوالاتی رو از آقايان عبدی و تاج زاده پرسيدند که متن آن به شرح زير است:

مجری: دو سوالی که پرسيده می شود در مورد آقای کروبی و موسوی کابينه اين دو کانديدا است که بسيار برای دانشگاهيان مهم است و اينکه تيم آقای کروبی تيم خوبی است ولی ذخيره ندارد و تيمی که بخواهد جايگزين شود وجود ندارد چون با مجلس هشتم هم روبرو هستيم. از سوی ديگر بحث کابينه ترکيبی آقای موسوی است که وزارت علوم، اطلاعات و کشور به دست اصولگرايان قرار است بيفتد يا اصلاح طلبان؟

عبدی: به نظرم اين مسئله امروز ما نيست و حتی به اين سوال فکر نکرده ام و مسئله اين است که اين انتخابات را چگونه به ۲۲ خرداد برسانيم اما پاسخ آن برايم هم روشن است. دو تا عنصر روی پاسخ شما تأثير دارد که اولی اين است که اينها چگونه رئيس جمهور شوند و با چه قدرتی بالا بيايند خيلی موثر است و دومی اين است آن فرد تا چه حد توانايی چانه زنی داشته باشد. به نظرم توان چانه زنی آقای کروبی در اين قضيه بالاتر است.

تاج زاده: در اين مرحله آنچه مهم است داستان ۲۲ خرداد است چون احتمالا اگر هر دو کانديدا رأی نياورند قطعا کابينه ای نخواهد بود که مورد نظر من يا شما باشد. اين حرف درست است که هر چه رأی کانديدا بيشتر باشد مطمئنا قدرت بيشتری خواهند داشت. اما آقای موسوی در مورد وزارت کشور دو تا مسئله را حساسيت دارند که يکی مسئله شوراها است که معتقدند اين شورايی که الآن است شورايی نيست که در قانون اساسی بوده و بايد شيوع پيدا کند. دوم مسئله انتخابات و نظارت استصوابی است که آقای موسوی بارها گفته اند با نظارت استصوابی مخالف اند و وزيری خواهند گذاشت که مدافع حقوق کانديداها باشد. در مورد علوم هم آقای موسوی صراحتا گفته اند که دنباله کار آقای خاتمی را می گيرم که مديريت دانشگاه را بايد اعضای هيئت های علمی تعيين کنند و ترديد هم ندارم. با دانشجوی ستاره دار و انحلال تشکل ها هم مخالف است. در مورد وزرات اطلاعات هم خارج از اشل آقای يونسی نمی گذارند.

مجری: آقا تاج زاده فکر نمی کنيد مشارکت در حمايت از آقای موسوی عجله کرد و بهتر بود صبر می کرد و بعد برنامه ريزی می کرد و آيا تنها ملاک حمايت می تواند رأی آوری باشد؟ از طرف ديگر از آقای عبدی می پرسيم که رأی آوری چه می شود با توجه به اينکه آقای کروبی روحانی هستند؟

عبدی: من با صحبت های آقای تاجزاده مخالفم و اعتراضم هم به آقای موسوی نيست بلکه به دوستانی است که تلاش می کنند تصوير ديگری از آقای موسوی ارائه کنند و اين خطرناک است. در مورد دانشگاه نبايد به اظهارات شفاهی استناد کرد بلکه بايد برنامه داده شود. آقای کچوييان از دانشکده علوم اجتماعی نزديک ترين فرد به آقای موسوی است. اگر قرار باشد يک نفر وزارت علوم را نابود کند آقای کچوييان است.در مورد نظارت استصوابی اصلا موضع آقای موسوی اين نيست. آقای موسوی می گويد اين نظارت قانونی است و انجام می دهيم. ما از نظارت استصوابی دفاع می کرديم و معتقديم کار شورای نگهبان غيرقانونی است و دعوا سر نظارت استصوابی و استعلايی نيست سر اين است که کارهای صورت گرفته غيرقانونی است. شورای نگهبن کاری دارد می کند و اسم آن را گذاشته نظارت استصوابی.

در مورد سوال هم چون انتخابات دو مرحله ای است و نصف به علاوه يک است، آنچه فکر می کنيم در مورد رأی آوری موضوعيت ندارد. خوب اگر فکر می کنيم احمدی نژاد رأی دارد برويم خانه ها بنشينيم.اما اين تخيلات نبايد مانع کار کردن شود. اگر انتخابات يک مرحله و نسبی بود بايد به اين موضع توجه می کرديم.

تاج زاده: يک سری اختلاف سليقه با آقای عبدی داريم و آن اين است که اکثريت اصلاح طلبان با نظارت استصوابی مخالف اند. خود آقای موسوی گفته اند و استدلالشان اين است که در دهه اول انقلاب نظارت نداشته ايم. اين نظارت به صورت مطلقه غير پاسخگو است و نبايد زير بار آن رفت چون از اول اشتباه است و به نظرم از حق وتو امريکا در شورای امنيت بدتر است.

وقتی آقای خاتمی انصراف داد ما به شهرستان ها اعلام کرديم که بياييد بررسی کنيد که در انتخابات چه کار کنيم که چند راه داشتيم. اينکه سکوت کنيم و بکشيم کنار، اينکه نامزد حزبی معرفی کنيم، اينکه از آقای موسوی حمايت کنيم يا از آقای کروبی حمايت کنيم و يکی اينکه بيانيه بدهيم روی کسی که اجماع کرده شده است. بعد از تعطيلات عيد استان ها را دعوت کرديم واز ۵۳ نفر ۳۷ نفر اعلام کردند که بايد از آقای موسوی حمايت کنيم و وقت هم نداريم اما پيشنهاد ما اين است که دو نامزد اجماع کنند.

سوال شفاهی: از نشست آبان ماه که آقای تاجزاده حضور داشتند ما بحث مطالبه محوری را پيگيری کرديم و بيانيه ای مفصل داديم و مطالبات را تدوين کرديم و در ديدار با آقای کروبی مطرح نموديم که ستاد ايشان هم پاسخ هايی داده اند اما در مورد آقای موسوی عليرغم مسئله ديدار با ايشان که تاکنون پاسخی نگرفته ايم، به مطالبات دانشجويان هم پاسخی داده نشده است و هيچ جلوه ای در صحبت های ايشان نداشته است در صورتی که در دانشگاه ها هم از ايشان پرسيده شده است. چرا شما در مشارکت و سازمان مجاهدين اين روند را طی نکرديد که مواضع کانديداها را شفاف کنيد و بعد حمايت کنيد و تنها موضع تان هم اين باشد که آقای موسوی رأی آور تر است؟

تاج زاده: چون ما فکر می کنيم در شرايط کنونی بايد در کشور توزيع قدرت صورت بگيرد چه با آقای موسوی و چه با آقای کروبی. قطار مديريت کشور در ريل درست قرار گيرد که هر دو می توانند و سوم هم اينکه از حقوق شهروندی در حد مقدورات دفاع شود که هر دو باز هم می توانند. اينکه روی رأی آوری تأکيد می کنيم برای اين است که مثلا در امريکا هم روی اين موضوع تأکيد می کنند. وقتی کانديداها حداقل ها را دارند بايد بين دو کانديدا شخصی که رأی آور است را انتخاب کرد.

برای اين مطالباتمان را از آقای موسوی نخواستيم که در سال ۸۴ هم رفتيم ديدار آقای موسوی و از وی خواستيم که بيايد و به او گفتيم هيچ مطالبه ای هم از او نداريم و می ترسيم که کشور در شرايط نامساعدی قرار بگيرد. لطفا در اين شرايط نقد کانديدای اصلاح طلبان نکنيد و انرژی را روی تخريب ديگری نگذاريد.

به گزارش خبرنامه اميرکبير، در مناظره دوم حاميان مهدی کروبی و ميرحسين موسوی، آقايان محمدرضا تاجيک و غلامحسين کرباسچی به مناظره پرداختند، که متن آن به شرح زير است:


مناظره دوم: محمدرضا تاجيک و غلامحسين کرباسچی

مجری: انجمن های اسلامی دانشجويان ۵۴ دانشگاه کشور با صدور بيانيه ای اعلام کردند که ادامه شرايط موجود کشور را به نابودی خواهد کشان ولذا احمدی نژاد بايد کنار گذاشته شود و علی رغم مسائل گوناگون در مورد تفاوت کانيداهای موجود با مطلوب،ايرادات ساختاری و شبهاتی که در مورد سلامت انتخابات مطرح است بايد از انتخاب مجدد احمدی نژاد جلوگيری کرد. اين جمع بندی است که تاکنون داشتيم اما برای پاسخ به اين سوال که به چه کسی رأی بدهيم در خدمت آقای تاجيک و کرباسچی هستيم تا بعد از شنيدن سخنان و پرسش و پاسخ تصميم گيری کنيم.

محمدرضا تاجيک: بايد نسبت به آينده ايران حساس باشيم و بايد فکر کرد چگونه می توان تغيير ايجاد کرد

با اميد به روزی که ديگر دانشجويی در بند نباشد شروع می کنم. من در فضای جنبش اصلاحات صحبت می کنم و به همين دليل برای برشمردن برتری های آقای موسوی قصد ندارم اساعه ادبی نسبت به آقای کروبی بکنم و معتقدم بايد در شرايط کنونی تمام شخصيت هايی که در فضای اصلاحات حضور دارند را پاس بداريم.

در شرايط حساس کنونی ما به عنوان دانشجو چه بايد بکنيم و چه نبايد بکنيم. در سخنانم تلاش می کنم به اين پرسش پاسخ بدهم.

شرايط کنونی شرايط تصادم بزرگ سياسی است که اين تصادم نابرابر است و رقابتی است که طرفين بازی از کارت های متعددی که در دست دارند استفاده می کنند و بعضی از بازيگران کارت های بسياری دارند و برخی نه تنها از قدرت گفتمانی که از قدرت پشت گفتمان هم بهره می برند و شبکه های انسانی، امکانات و رسانه های گوناگون بهره می برند اما هدف بايد پيروزی باشد.

بارها از قول ماکياولی گفته ام که قدرت در عده و عده نيست چه بسا يک فرمانده با عده کمتر بر ديگری پيروز می شود و ما بايد امروز تلاش کنيم از استراتژی ها قدرت بسازيم و از گفتمان ها قدرت بسازيم.

يکصد سال در جامعه ما برای تحقق يک نظام دموکراتيک تلاش می شود و بتوانيم انتخابات را در جامعه نهادينه کنيم وبه همين دليل بايد انتخاب را پاس بداريم. در هر شرايطی بايد حضو داشته باشيم. و گناه به گردن کسانی است که در لحظات تاريخی قائم هستند. بايد در شرايط خاص حضور داشته باشند و گرنه تاريخ بی حضور آنها رقم می خورد و وقتی تاريخ ورق خورد ديگر وقت غر زدن نيست. پس بايد اولين هدف ما خود انتخاب باشد.

دومين حرکتی که در شرايط کنونی بايد انجام داد اين است که جنبش اصلاحات را بايد انتخاب کنيم و نگذاريم بی حضور تو اين جنبش بميرد. نگذاريد اين درخت تناور خشکيده شود. اگر آلترناتيو جامعه ما برای تغيير يک جنبش اصلاحی است و ديگر به انقلاب نمی انديشيم بايد به تغيير اصلاحی فکر کنيم و بايد جنبش اصلاحات را پاس بداريم. نفس حضور شما نشان می دهد که روزنه های تغيير وجود دارد و از رهگذر گفتمان می توان حرکت توفنده ايجاد کرد. ديگر نمی توان منطق تغيير را از لوله تفنگ ديد و جريان های راديکال از راه گفتمان به دنبال تغيير هستند. ما هم بايد بينديشيم که اين جنبش بايد پابرجا بماند. مسئله اول ما انتخاب جنبش اصلاحات است و با هر فردی جنبش زنده می ماند بايد به آن توجه کرد. بايد بينديشيم چگونه می توان جنبش را حفظ کرد و اين موضوعی است که آقای خاتمی روی آن تأکيد داشتند.

آيا زمان اين نرسيده که مردم را متوجه قهرمانی های خودشان کنيم و ما بايد سياستی را راه بيندازيم که هر دانشجويی با زبان خود سخن بگويد، نه اينکه عده ای به جايش يا برايش سخن بگويد. ايده هايش را تئوريزه کند و آن را هژمونی دهد و به صورت آوانگارد بتواند حرکت کند.

بحث سوم هم اين است که گفتمان را انتخاب کنيم. قبل از انتخاب فرد گفتمان را بايد انتخاب کرد. گفتمان معنا و رنگ و بو دارد. گفتمان يک نظام معنايی است و ترکيبی از علائم روانشناختی و ماوراء روانشناختی است. آيا گفتمان منطبق با روح زمانه و آينده جامعه ما هست يا نيست؟ منطبق با متغيرهای بی بديلی که در جامعه ما دارد ظهور می کند هست يا نيست؟ آيا چنين نظام گفتمانی می تواند توليد معنا کند؟ آيا چنين نظام گفتمانی می تواند هويت های متکثر جامعه ما را مانند يه زنجير به هم وصل کند؟ نه اينکه همه يک هويتی شوند. چگونه می توان گفتمانی ايجاد کرد که همه آحاد جامعه را در خود جای دهد. بعضی از گفتمان ها سطح فراگيری شان جغرافيا نمی شناسد.

بايد به گفتمانی توجه کرد که در شرايط کنونی جامعه ما از استعداد هژمونی شدن برخوردار باشدو بتواند گزينه اول جامعه باشد و پيروز شود و در لايه های مختلف جامعه نفوذ کند. و اينکه اين گفتمان بتواند نقش کليد داشته باشد و مشکلات جامعه امروز را پاسخگو باشد. گفتمانی که کارآمد باشد. وقتی که انتخاب می کنيد گفتمانی را انتخاب کنيد که اين خصوصيات را داشته باشد. گفتمانی باشد که امکان تحقق آن وجود داشته باشد.

چهارم اينکه بايد جامعه را انتخاب کرد و به فکر آينده جوانان باشيم. بايد نسبت به آينده ايران حساس باشيم و بايد فکر کرد چگونه می توان تغيير ايجاد کرد. بايد شرايطی را به وجود بياوريم که يک گام به جلو برداريم و آهسته و پيوسته شرايط را تغيير دهيم. بايد بتوانيم که يک حرکت را به انتها برسانيم. بايد فکر کنيم تغييری که می خواهيم به وجود بياوريم که انتها داشته باشد.

در مرحله آخر هم فرد را انتخاب کنيد که من فکر می کنم بايد آقای موسوی را انتخاب کرد اما شخصيت هايمان را نبايد دچار خودشيفتگی کنيم. بايد شخصی را انتخاب کرد که حامل اين گفتمان باشد و کارگزار آن باشد و بتواند تغيير ايجاد کرد.

بايد شرايطی ايجاد کرد که همه با شور و اميد پای صندوق های رأی بيايند.

غلامحسين کرباسچی: بايد مطالبه محوری را جدی تر از کاريزما سازی بگيريم

آرزو می کنم که بتوانيم همه دانشجويان زندانی را از بند آزاد کنيم و شرايطی به وجود بياوريم که هيچ وقت چنين شرايطی برای دانشجويان پيش نيايد.

من با گفته های آقای تاجيک موافقم و گزاره های کلی را قبول دارم و شخصا خوشحالم که دوستان پيشگام آزادی خواهی و مطالبات دانشجويی در اين مسير گام برداشتند و اين را از برکات دولت آقای احمدی نژاد می دانم. ما در ستاد آقای کروبی از زمانی که آنجا بوديم تلاش کرديم که يک سری اسنادی را تهيه کنيم که با چشم باز حرکت کنيم. اولين برگ اين سند را آوردم که نشان دهم که با گزاره های آقای تاجيک موافق هستيم و اهداف ما به اين شرح است:
۱)عبارت است از رئيس جمهور نشدن آقای احمدی نژاد
۲)رئيس جمهور شدن آقای کروبی
۳)تبديل شدن جناحی که فعاليت می کند به مجموعه ای که نمايانگر اصلاحات باشد
۴)يکپارچه کردن نيروهای اصلاحات
۵)تقويت نهاد انتخابات به معنای واقعی کلمه به مثابه يک راه حل دموکراتيک

برای خودم آثار انتخابات و فضای آن از خود انتخابات مهمتر است. اگر در سی سالگی کشور بعد از تجربه های نه گانه در تجربه دهم بتوانيم، برنامه محوری و مقايسه آن با مطالبات را انجام دهيم اين گام بزرگی در جهت يک انتخاب واقعی است و نه فقط يک رأی گيری.

بايد مطالبه محوری را جدی تر از کاريزما سازی بگيريم و قطعا به لحاظ شخصی علاقه بيشتری به آقای موسوی دارم اما برای انتخاب با توجه به برنامه ها آقای کروبی را انتخاب می کنم. در بين خودمان نبايد دچار احساسات شويم و اگر ما دنبال برنامه محوری نباشيم نبايد اميدوار بود جامعه را بتوان به سمت مطالبه محوری سوق داد.

در دست جناح چپ غير ازعنوانش و بحث هايش و انگيزه ای که می تواند در بين مردم ايجاد کند چيزی وجود ندارد. نه پول، نه دستگاه های اداری و… . قطعا اگر اين شرايط تحقق پيدا کند و بتوانيم در نيمه راه شخصی را که شرايط دشواری به وجود آورده از قدرت پياده کنيم نشان داده ايم که بخشی دموکراسی از قدرت پياده کردن است نه فقط به قدرت رساندن. در درون گفتمان بايد خيلی شفاف بايد آن را مطرح کنيم که بخش زيادی از آن صنفی است که بايد برای ان جواب داشته باشيم و بخشی هم مربوط به کل کشوراست. چند بحث مهم وجود دارد که اگر بتوانيم کانديداها و مشاورين آنها را مجبور به پاسخگويی کنيم شفاف می توانيم تصميم بگيريم چه کسی را انتخاب کنيم:
۱)چالش هسته ای که بايد شفاف بگوييم که چه می خواهيم بکنيم. آيا ادامه روال موجود؟
۲)بحث روابط خارجی
۳)پرداختن به سياست اصلی در گرايش دولت و اينکه يک اقتصاد آزاد خواهيم داشت يا دولتی؟در مورد سرمايه گذاری خارجی چه خواهيم کرد.
۴)کاهش تمرکز قدرت و گرايش واگذاری کارها به مديران محلی، شوراها و مردم در قالب ان جی او و جمعيت های تخصصی و به نوعی حرکت به سمت فدرال اداره کردن کشور.
اينها را از کانديداها شفاف بايد پرسيد.

در شرايط موجود بايد اعلام کنيم تغيير قانونی اساسی سخنی که اسمش را نبايد آورد نيست. همان طور که در زمان انقلاب بعد از ده سال تغيير اساسی در قانون اساسی در مورد تغيير نخست وزيری به رئيس جمهوری شکل گرفت و به اداره کشور و تثبيت نظام کمک کرد. الآن هم می توانيم بگوييم بعد از بيست سال مثلا چند اشکال ديگر هم وجود دارد که تغيير آنها به اداره بهتر کشور کمک می کند. بنابراين در اين زمان انتخابات اگر اين بحث را زمينه ذهنی اش را در جامعه فراهم نکنيم به صورت کاری که تثبيت حاکميت و نظام جمهوری اسلامی می تواند باشد فرصت از دست می رود. البته تثبيتی که با اراده مردم باشد و با خدمت بهتر کردن نه با مسائل امنيتی و بگير و ببند. اينها آثار و نتايج انتخابات است.

من پيشنهادم در اين جمع که معقول ترين، با خواست ترين آدم هايی هستند که با انرژی جوانی خودحضور دارند و می توانند بسياری را برای حضور به صحنه بياورند، حتما بر تغيير شرايط موجود، بر مطالبات و مقايسه آنها حرکت بکنيم.

به گزارش خبرنامه اميرکبير در مناظره دوم نيز سوالاتی برای آقايان کرباسچی و تاجيک مطرح شد که در ادامه آمده است:

مجری: در ستادهای آقای موسوی افراد متعددی حول ايشان حضور دارند. دوستانی که از انتهای جريان راست و چپ هستند. بعد از رأی آوردن آقای ميرحسين کدام يک اين افراد برنامه های خود را در دولت اجرا می کنند؟ اگر گفتمان هايی دچار تناقض باشند در مرحله عملياتی شدن خيلی راحت تناقضات را نشان می دهد و پس از آن هم طرفداران کنار خواهند رفت.آقای موسوی می گويند بنده اصولگرای اصلاح طلب هستم. چه مولفه هايی از اين دو کنار هم قرار گرفتند؟

تاجيک: ما که دغدغه تغيير گفتمان ايشان داريم توجه دوستان را به مانيفست آقای موسوی که اين هفته منتشر خواهد شد جلب می کنم. اگر از من سوال می کنيد که يک چهره شناخته شدم و بيشترين ادبيات را در زمينه اصلاحات منتشر کردم. الآن مشربی داريم که پست مدرن هستيم که تمام دوانگاری ها را به هم می ريزد. گفتمانی که که بين دوگانه ها ايجاد کرده ايم. آيا اينکه يک گفتمان هويت های مختلف را در خود جای دهد اختلاطی محسوب می شود؟ آيا معياری داريم که ميزان اختلاطی و کدر بودن آن را نشان دهيم؟ آيا گفتمانی که از دموکراسی، حقوق شهروندی، توزيع قدرت و کثرت گرايی استفاده می کند کدر نيست؟

جمهوری اسلامی گفتمانی است که هم در آن جمهوری است هم اسلامی. بگذاريد منشور بيرون بيايد و بعد قضاوت کنيم در مورد ميزان اصولگرا و اصلاح طلب بودن آن.

درون گفتمان ها هويت های متعددی وجود دارد و گفتمان شفاف وجود ندارد و بيشتر توهم است. گفتمان آقای موسوی از فراگيری برخوردار است و ذيل آن شهروندان گوناگون می گنجند. گفتمانی موفق است که اينقدر دامنه فراگيری آن وسيع باشد که دگرها را خودی کند.

به هيچ وجه معنای اين اختلاط اين نيست که ناگهانی شيرجه می رويم در گفتمان اصوگرايی يا بالعکس.

مجری: خيلی خوشحاليم که آقای تاجيک می گويند قرار است منشور آقای موسوی بيرون بيايد که خطوط کلی را مطرح می کند .و يکی ازاصول در پست مدرنيسم بسيار مطرح است قدسی زدايی است. بعدا با سوال های شفاف تری که خصيصه پست مدرنی است به سراغ آقای تاجيک می رويم. اما در آقای مورد کروبی ايشان شعارهای بسيار راديکالی را مطرح می کنند و اين در حالی است که موانع زيادی مانند سپاه و نهاد های امنيتی و شورای نگهبانی وجود دارد . آيا آقای کروبی فقط برای اخذ رأی اين شعارهای راديکال را می دهند يا به اين مسئله انديشيده اند که چگونه آنها را اجرايی کنند؟

کرباسچی: تاکنون ۴ تا بيانيه و ۳۵ سياست در مورد اقتصاد و فرهنگ و سياست داخلی و خارجی آقای کروبی داده اند و ما بررسی کرده اين که همه اينها برای رئيس جمهوری که از مردم رأی بگيرد در يک زمان بندی قابل پيگيری است. هم اجرايی بودن و هم شفاف بودن مفاهيم مطلق نيستند ولی انتخاب گر بايد نسبی انتخاب کند. همه شعارها را ببينيد که کدام شفاف تر است و کدام نيست و کدام اجرايی تر است و کدام نيست.

اينکه ما از حوض گرم راديکاليزم ناگهان به حوض سرد اصولگرايی شيرجه بزنيم خيلی بد است ولی بدتر از آن اين است که بخواهيم يک پا در حوض اصولگرايی و يک پا در حوض راديکاليزم شنا کنيم. اين کار نشدنی است. هر مديری بايد جهت گيری هايش در اين جامعه ای که يک عده اصولگرا هستند و يک عده اصلاح طلب مشخص باشد. در کشور ما همواره مفهوم چپ و راست وجود داشته و تغيير نيروها نيز داده است اما آيا ما به اسم تغيير شرايط موجود و تحولخواهی ما تحولخواهی داريم يا می خواهيم شرايط موجود حفظ شود؟

حتما بايد نسبی نگاه کرد. اما کشور با درست کردن يک مخلوط اداره نمی شود. می توان کار را يک مدت دست انسان هايی داد که ادعای اصلاح طلبی دارند داد و اگر توانستند دوباره رأی بگيرند حاکم باشند.

اما درست کردن مخلوط در کجای دنيای امروز است؟ کجای پست مدرنيسم است؟ در دنيای امروز دمکراسی که با احزاب کار کند، احزاب می توانند غير شفاف باشند؟ با درست کردن حزب رستاخيز می توان همه مردم را جمع کرد. اما وقتی حزبی می خواهد از مرد رأی بگيرد بايد شعارهايش دقيق و شفاف باشند. اگر قرار است ما دموکراسی داشته باشيم و دموکراسی هم دموکراسی احزاب باشد بايد شفاف باشيم.

مجری: خير مقدم به آقای کروبی. البته ما از آقای ميرحسين موسوی هم دعوت کرده بوديم که تشريف بياورند. در مورد آقای ميرحسين موسوی تک گفته هايی وجود دارد. مثل اظهاراتی که در مورد قانون مطبوعات و يا رد صلاحيت های مجلس هفتم داشتند. اما آقای موسوی بارها تأکيد کردند که به قانون اساسی پايبند هستند و به نظر ما قانون اساسی علی رغم نقدهايی که به آن داريم ظرفيت های بسياری دارد .اما آقای تاجيک طبق اين قانون اساسی راهپيمايی و تجمع اگر بدون حمل سلاح و بدون زير سوال بردن مبانی مقدسات و اسلام آزاد است، مطبوعات آزاد هستند و هيچ شخصی حق ندارد ديگری را به اتهام داشتن عقيده ای به زندان بيندازد.بنابراين اگر آقای موسوی رئيس جمهور شود و دفتر تحکيم وحدت درخواست مجوز تجمع برای ۱۶ آذر در مقابل سر در دانشگاه تهران کند، آيا وزارت کشور ايشان قبول می کنند؟ آيا وزير علوم ايشان ۷۰ تشکلی را که در دولت نهم تعطيل شدند و يا غيرقانونی اعلام شدند به رسميت خواهد شناخت و اجازه فعاليت به آنها خواهند داد؟

تاجيک: بله، اين کار را خواهيم کرد.

مجری: در دولت نهم به ناحق و برخلاف قوانين تشکل هايی چون انجمن های اسلامی و حتی کانون های فرهنگی تعطيل شدند. در دانشگاه علوم پزشکی شيراز همين چند ماه پيش انجمن اسلامی دانشجويان اين دانشگاه را طی روندی غيرقانونی تعطيل کردند و يک شبه انتخابات برگزار کردند نشست طيف جعلی شيراز نيز آنجا برگزار شده است. گاها افرادی از طيف جعلی شيراز و يا کسانی که انجمن های دانشجويان را تعطيل کردند در ستاد آقای موسوی مشغول به کار هستند. آيا با روی کار آمدن آقای موسوی اين تشکل ها با وجود اينکه جعل کنندگان آن در ستاد آقای موسوی هستند به دانشجويان برگردانده می شود؟

تاجيک: از نظر من آقای موسوی مبنای کار را قانون می دانند. و به هر تشکل و حزبی که در چارچوب قانون و مجاز باشند اجازه فعاليت می دهند. آقای موسوی صريحا اعلام کردند که با تعطيلی تشکل ها مخالف هستند و با زندان رفتن دانشجويان به دلايل سياسی هم مخالف هستند. خانم رهنورد هم پشت تريبون رفتند و اعلام کردند که اگر ما بياييم تمام زندانيان سياسی را آزاد خواهيم کرد. آقای موسوی در چارچوب قانون تشکل هايی که آزاد هستند را پاس می دارند و تلاش می کنند هيچ تعرضی به آنان صورت نگيرد.

مجری: از آقای موسوی در مورد اعدام سال ۶۷ پرسيده شده است و ايشان فرمودند که شرايط انقلای در کشور وجود داشته و گروه هايی خرابکاری می کردند و تفکيک قوا هم وجود دارد. اما دفاع آقای موسوی گاها در روزنامه و رسانه های خود آقای موسوی انعکاس پيدا نکرد. اما در دوران نخست وزيری آقای موسوی انقلاب فرهنگی صورت گرفته بوده و ايشان هنوز عضو شورای انقلاب فرهنگی هستند، اما موضع ايشان نسبت به آن اتفاقات چيست؟

سوال بعدی از آقای کرباسچی است که آقای کروبی در قانون مطبوعات حکم حکومتی را پذيرفتند. اما آقای کروبی شعارهايی می دهند که امکان دارد به حکم حکومت ديگری بينجامد. در آن زمان آقای کروبی چه کار می کنند؟

کرباسچی: در مورد حکم حکومتی اگر می گوييم در اداره کشور خوب نيست يعنی اگر کسی را با حکم حکومتی خواستند امتيازی به او بدهند او هم نپذيرد، مثلا اگر شخصی رد شد با حکم حکومتی خواستند بياورند بگوييم نه. ما هيچ وقت به اين مسئله ايراد هم نگرفتيم و آن طرف قضيه هم کسی نگفته که حکم حکومتی است. در زمانی به رئيس مجلس تلفن شده است که به مصلحت نيست اين لايحه الآن مطرح شود، اگر شخص ديگری جای ايشان بود حتی ابراز نمی کرد که اين حکم حکومتی است و خودش بر عهده می گرفت. اتفاقا اين شفافيت آقای کروبی است که مسئله را بيان می کند که علاقه ندارد خواست نمايندگان مجلس را از دستور کار خارج کند اما چون رهبری اين موضوع را اعلام کردند و قائل به قانون اساسی هستم آن را می پذيرد. اين شفافيت دو خاصيت دارد. اول اينکه اگر باری در اين قضيه هست چه خوب يا بد معلوم شود که چگونه است و بعد از بحث قانون مطبوعات چند لايحه ديگر با اين موضوع وجود داشت که مثلا لايحه ای با حکم حکومتی به مجلس نيايد؟ هر مسئول ديگری هم می خواست با سياست و عاقلانه تصميم بگيرد و شفاف باشد راه ديگری غير از اين نداشت و ما بنا نداريم در کشور که يک مرتبه رفتارهای غير معقول و به هم ريخته ايجاد کنيم. به هر حال قاون اساسی است و بايد به آن تن داد اما شفاف و عاقلانه باشد. بدون اينکه بخواهم اسمی ببرم اما مسئولان زيادی بودند که مورد علاقه ما هستند اين کار را انجام داده اند اما علنی نکرده اند کسی هم نمی داند.

آقای کروبی بارها گفتند که بنده در اداره کشور مثل زمان آقای موسوی، هاشمی و خاتمی بوده است، قصد ندارم به هيچ وجه از حکم حکومتی استفاده کنم.

تاجيک: آمار در کشور ما نشان می دهد که به نظر ۶۰ درصد مردم ما مسئولين قبل و بعد انتخابشان دو فرد هستند. قبلش مواضع شفاف دارند و مردمی هستند ولی بعد از آن اينطوری نيست. اما من می گويم که اگر شخصی روايت بعد از انتخابش کاملا متحول شد هيچ الزامی ندارم که پابرجا باشم. حتما آقای موسوی شخصی نيست که حرفی بزند که نخواهد انجام دهد و به نظرم گفته های ايشان هم پوشانی اش با گفتمان اصلاحات کاملا مشخص است. ديدگاه های اصولگرا هم دارند و همه دارند. اينکه شما می فرماييد که اين مسائل بايد شفاف بيان بشود موافقم اما نبايد کاری کنيم که تقاضاهای جامعه تشديد شود و بعد که عملی هم نشد، نا اميدی در همه جا پخش شود.

خبرنامه اميرکبير: لازم به توضيح است، مشروح گزارش روز اول نشست انجمن های اسلامی سراسر کشور (دفتر تحکيم وحدت) به زودی منتشر خواهد شد.





















Copyright: gooya.com 2016